ابابیل

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

کربلا

05 آبان 1393 توسط ابراهیم هادی

ای عمر! گمان مبر که به ریختن خون من به ولایت ری و گرگان خواهی رسید. والله که این ولایت به تو گوارا نخواهد بود. اینک هر آنچه خواهی بکن که پس از این نه به عیش دنیا خواهی نشست و نه از آخرت بهره ای خواهی برد. چندان دور نیست آن روزی که سر بریده ات را در شهر کوفه بر فراز نی بزنند و کودکان سنگسارش کنند.

 

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین علیه السلام

 1 نظر

باز شد ماه محرّم، کربلا را بنگرید

05 آبان 1393 توسط ابراهیم هادی






«باز این چه شورش است» که می خواهد این چنین
شور از هر آنچه گریه و ماتم درآورد

باید دوباره عشق، لباس سیاه را
از بقچه های کهنه پُر غم درآورد





باز شد ماه محرّم، کربلا را بنگرید
حجّ عاشورای خون، سعی و صفا را بنگرید

وعده‏گاه وصل جانان، قبله‏ گاه اهل دل
کوی هفتادودو قربانی، منا را بنگرید

السلام علیک یاأبا عبدالله یاحسین بن على، أیهاالشهید یابن رسول الله


 1 نظر

دوباره عطر سیب در شهر می پیچد

05 آبان 1393 توسط ابراهیم هادی

عطری که از هوای پرچم وزیده است
مارا به سمت مجلس آقا کشیده است

از صحن هر حسینه تا صحن کربلا
صد کوچه بازکنید ،محرم رسیده است

السلام علیک یا مولای , یا حسین شهید



باز هم محرم است و ماه درس ها!

ای عزیز مصطفی، ای پسر فاطمه ی زهرا، ای شهید کربلا،
ای خون خدا! باز هم پرچم عزای تو را افراشته ایم و در سوگ تو سیه پوشیم.

این پرچم عزا و لباس مشکی، ما را به یاد کربلا و عاشورا
می اندازد، به یاد حماسه و شهادت، به یاد عدالت و شجاعت، به یاد
خدا ورسول، به یاد مدینه و کوفه و کربلا، به یاد نماز و نیایش و اشک
و سجاده و قرآن و جهاد و امر به معروف و نهی از منکر و تولی و
تبری و به یاد همه ی خوبی ها، ارزش ها، وفاها و دینداری ها.

ای حسین مظلوم!
عاشورا برای ما تشنگان حقیقت، سیراب کننده ی جان است
و الهام بخش ایمان. هنوز هم درجان ما، علقمه ی عطش
جاری است و ما تشنه لبِ فراتیم.
دل های ما یک «حسینیه ی» پرشور است و خانه هایمان «تلّ زینبیه»
و جبهه هایمان «قتل گاه». در حسینیه ی دل هایمان مرغ های محبت و
کبوتران عشق، سینه می زنند و اشک های یتیم، در
خرابه ی چشممان بی قراری می کنند.
ای صاحب محرم، ای پناهِ جان های شیفته و عاشورایی!
سینه های ما تکیه ای قدیمی است که با کتیبه های اشعار محتشم، سیه پوش است.
دربِ آن با کلیدِ «یا حسین» باز می شود و زمین آن با اشک و مژگان
چشم ها، آب و جارو می شود. ما دل های خود را وقف تو کرده ایم یا حسین!
تو خودت این وقف نامه را امضا کرده ای برای
این ادعا، سند و شاهد بسیار داریم:
این که شوق کربلا در دل و شور شهادت در سر داریم،
این که هیچ روزی بی یاد تو بر ما نمی گذرد و هیچ مجلس و محفلی
بدون سلام بر تو شکل نمی گیرد و هیچ امر به معروف و نهی ازمنکری
جز با الهام از کربلای تو انجام نمی یابد،
این که تربت تو زینت سجاده های ماست، این که اشک عزای تو،
شستشو دهنده ی چشم و چهره ی گنهکار ماست، این که روزهای نخست
محرم را ایام احیای امر به معروف و نهی از منکر نام گذاشته ایم.
این ها و صدها شاهد دیگر، گواه عشق عاشورایی ماست.
تو را عاشق تر از ما کیست؟ ای محبوب پیامبر و معشوق خدا!
سلام بر تو، که محرمت جوشاننده ی چشمه ی مقدس اشک است




محرم می آید؛ مثل پرنده ای غریب،
از التهاب خاکستری آسمان.
ماه سرخ بلوغ؛ ماهی که در آن، عشق آفریده شد
و مردانگی و شرف در عطش معنا گرفت.
ماهی که هیچ واژه ای گنجایش اندوه بی کرانه ی آن را ندارد؛
ماهی که هر ساله، خون خدا را بر آسمان دنیا می پاشد
تا ابرهای روزمره، سرخی آفتاب را نپوشاند.
محرم، ماه فریاد، ماه بیداری و پایداری است؛
ماهی که تمام تاریخ، وام دار یک نیم روز آن است.
ماهی که خاک و خون، آتش و عطش
و مشک و تیر، رازهای سر به مهر آنند.
ماهی که هفتاد و دو آیه ی سرخ، بر صحیفه ی دل ها نازل شد
و هفتاد و دو کهکشان، در مدار هستی قرار گرفت.
ماهی که دست می افتاد و پر و بال می رویید.
ماهی که هر ساله انتظار من و تو را می کشد.
محرّم، فصل مَحرم شدن با خوبی هاست؛ فصل فشردن
دست هایی که در کنار فرات، رویید؛ فصل عاشقی کردن.
سال هاست که محرم سیاه پوش است
و سینه ها از سوگ، در جوش و خروش.
سال هاست که کربلا، روزهای سردمان را گرما می دهد
و بر شب های سیاه مان نور می پاشد.
کیست که آزاده باشد و محرم را به سوگ ننشیند؟
کیست که سوار بر راهوار اشک،
به مهمانی عاشوراییان برود و شیفته برنگردد؟
کیست که در سفینه ی نجات وارد شود
و در موج های هوس غرق گردد؟
کیست که حسین را چراغ راهش کند
و در بیراهه های پر پیچ و خم، گم شود؟
کیست که گوش جان بسپارد
و نام تو را در هیاهوی فرات نشنود؟
نمی دانم این چه رازی است
که محرم، ماه آغازین سال است،
شاید سرّ آن در این باشد که عزت،
در گرو قیام و جهاد است
و حیات، در سایه ی خون.




دوباره کوچه های عرش رنگی مشکی به خود دید
و نذر اسپند های محرم و از همه والا تر
فریاد های حسین با نم نمی از اشک…
می خواهم قدری با مولایم
اباعبدالله درد و دل کنمl
آری آقا جان
امسال هم سخت نگران سه ساله ات هستم
سخت دل تنگ شش ماهه ات
بی تاب مادرش رباب
بی قرار زینب تو
و علی اکبرت
لحظه ای دوری عباس از خیام حرم
نگران چشمان بارانی صاحب الزمان (عج)





پیش از آنی که عزادار محرم باشی
سعی کن در حرم دوست تو محرم باشی
خاک از حُرمت شش گوشه ی او حُرمت یافت
گر شوی خاک رهش قبله عالم باشی
منزلت نیست تو را بی مددِ مهرِ حسین
گر چه موسی شوی و عیسی مریم باشی
گر چه نیکوست به اندوه و غمش ناله زدن
سعی کن زینت این روضه و پرچم باشی
همره زمزم اشکی که تو را بخشیدند
می توان مُحرم بیت اللهِ اعظم باشی
به همان دست و سر و سینه ی مجروح قسم
شرط عشق است بر این زخم تو مرهم باشی




محرم، ماه ایثار و از جان گذشتگی است!
ماه عشق و شور و فریاد است!
ماه سرافرازی بر فراز نیزه هاست!
ماه آمیختن با خون و آمیختن عشق است.
سلام بر حسین (ع)
ای ماه خون، بار دیگر از راه میرسی و با نسیم گرم کربلایی،
قصه آلاله های سرخ را به گوش جان می رسانی
دوباره سکوت تاریخ را در هم می شکنی و
بغض ناله را از تنگنای حنجره ها آزاد می کنی
بار دیگر از راه میرسی و برف سکوت را با آفتاب
عشقی که بر آسمان سینه داری، آب می نمایی
و آن را به اقیانوس خروشان فریاد می رسانی!
ای ماه خدا! قدومت گر امی.



شهر را بوی غمی آسمانی در برگرفته و کوچه و
خیابان ها، در تسلّی وارثان زخم، سیاه پوشیده اند.
این یعنی محرم، مترجم حقیقت به زبان تمام کائنات است.
این یعنی آغاز محرم، ابتدای باور گمشده ترین فضایل در گستره زمان هاست.
این یعنی هنگامه مرور خویشتن در محضر عاشوراست.
که تمام زمین، کربلای یاد است و سراسر زمان، عاشورای اقتدا
به حسین علیه السلام و سلام بر آنان که در پس سوختن در
غم محرّم، جهانی از ساختن را دنبال می کنند.




باز محرم رسید ماه عزای حسین
سینه ی ما می شود کرب و بلای حسین
کاش خدا قسمتم رزق حلالی کند
تا که توانم کنم خرج عزای حسین
کاش که ترکم شود غفلت و جرم و گناه
تا که بگیرم صفا من ز صفای حسین
هر که عزادار اوست شیعه و غمخوار اوست
ناله ی او می‌دهد سوز صدای حسین
مادر او فاطمه، خوب دعاگو بوَد
هر که بریزد ز چشم اشک برای حسین
اشک عطای خداست هدیه ی خیرالنساست
نیست کسی لایقش غیر گدای حسین
ماه محرم کند جامعه را زیر و رو
جمله جوانان شوند مست ولای حسین
بهتر از این گریه ها نیست سلاحی به دست
تا که بماند به پا دین خدای حسین




باز هم محرم و یك دنیا اشك و عشق و عبرت.
باز هم كربلا و سرزمینی كه تمام هستی به گردش طواف می‌كنند
و باز هم عاشورا و یك روز به وسعت تمام روزهای خدا.
به محرم كه می‌رسی عاشورا را به یاد می‌آوری و
حسین را، عباس را،اكبر را،
اصغر را، قاسم را
و…
زینب را…
به محرم كه می‌رسی، عطش را به یاد می‌آوری
و رشادت راو شجاعت را
و حمیت راو ولایت‌مداری را
و ایثار را و شهادت را
و …
اسارت را…
به محرم كه می‌رسی ،
روزهایت را همسایه‌ شیرمردان میدان كربلا
و شب‌هایت را در كنار خیمه‌های ذكر و مناجات و دعا
باش تا همیشه كربلایی باشی.
به محرم كه می‌رسی،
سوگوار عزیز فاطمه(س) می‌شوی و سینه‌زن
و زنجیرزن ثارالله و اشك برگونه‌هایت پرپر می‌شود.
به خود ببال كه خدا خیرخواه توست،
كه صادق آل محمد می‌فرماید:
«من اراد الله به الخیر فقذف فی قلبه حب الحسین
وحب زیارته»
«هر كس خدا برایش خیر بخواهد محبت حسین
و شوق زیارت او را در دلش می‌گذارد.»
به خود ببال كه عاشق و شیفته‌ حسینی
و عشق به حسین خیمه‌ همیشه افراشته در جان توست،
خیمه ای به وسعت همه‌ هستی،
خیمه‌ای به بلندای همه‌ آسمان‌ها و كهكشان‌ها،
با خوانی گسترده از عطش كه
تشنگی بشریت را خاتمه خواهد داد.
هرگز مباد بی این عشق زندگی كنیم
و بی این محبت بمیریم.





شهادت حسین(ع) شعله ای در جان ها برمی افروزد که
تا ابد به سردی و خاموشی نمی گراید.
هر کس نشان از این شعله ندارد، فسرده و مرده است.
چون در جامعه ، بارقه ای از این شعله مقدس فرو افتد،
شور حیات و حرکت در خویش خواهد یافت.
هر کس حسین(ع) را شناخت، «سراجی» در ظلمت و «سفینه ای»
در موج خیز حادثه یافته است.
شیعیان و شیفتگان حسین(ع) که در فضای عشق حسینی تنفس کرده
و به مدد عشق و اشک اشتیاق ایستاده اند،
هماره هستی خویش را در پرتو پاس حرمت حادثه عاشورا یافته اند.
به امید این که در این ایام شناخت خود را بالا ببریم






محرمی دیگر از راه می رسد و بهار اشک دیگری
بر عاشقان ولایت، که در آن غبار از جان های خسته خویش
زدایند و وجودشان را به عطر حسینی معطر کنند.
محرمی که با نام حسین پیوند خورده و با آمدنش فکرها و دل ها
متوجه روزی می شود که بزرگ ترین روزهای مصیبت است.
اشک ها در غم برترین انسان های عالم جاری می شوند.
وقتی که فرشتگان آسمانی بر حسین گریانند و پریان و
پرندگان در زمین و هوا بر او نوحه گرند؛
آیا نباید انسان ها با این آفریدگان هم نوایی کنند و با یادآوری
آن چه بر خاندان ولایت گذشت، گریه و نوحه ای همیشگی داشته باشند؟!
آسمان بر او گریسته است، چشم آسمان چهل روز در عزای حسین
گریان بود، آیا سزاست چشم زمینیان بر مصیبت او گریان نشود؟!
در حالی که قرن ها پیش از ولادتش، انبیای الهی چون آدم و نوح
و ابراهیم مصیبت های او را می شنوند و بر مظلومیتش اشک می ریزند.



تو در سرزمین حج بودی و کائنات، گرم طواف به دور تو بودند.
کعبه، به هُرم نفس هایت دلخوش بود که ناگاه، میعاد را ناتمام رها کردی
به سمت سرزمین نامه ها… تو را خوانده بودند؛
اگرچه با لب های تزویر…
تو باید می رفتی تا اجابتِ همیشگی پروردگار به دعوت خاکیان،
بی مصداق نماند، تا مردم بدانند تو اجابت فراگیری…
تو تمام دعوت ها را به پاسخ، می شتابی.
سفر هنوز در نیمه راه بود که ناگهان، همان آغوش های
منتظر، به فرستاده تو خیانت کرد.
خبر پر کشید و به سمت تو آمد؛ تو اما دست برنداشتی از ادامه راه.
تقدیر دیگری در راه بود. کفر، با سپاهی انبوه، سر راهِ مهربانی تو قد علم کرد.
آمده بود به آزارِ مهرِ خداوندی. آمده بود تا فتنه برپا کند،
تا چشم در چشم خون خدا بایستد به آغازِ حادثه.
صف های مداوم کینه، عبور تو را سد کرد و اجبارِ آن کفرِ
سنگدل، تو را که صبر خداوند بودی، به عرصه دیگری کشاند؛
به بیابانی تهیدست و نامهربان، به صحرای بی جرعه ای
که هیچ نشان از زندگی نداشتند…

منبع: سایت ایرد موسی
 نظر دهید »

عشقه کیم باغلادی پیمان دئدی لبیک حسین

05 آبان 1393 توسط ابراهیم هادی

عشقه کیم باغلادی پیمان دئدی لبیک حسین
سالکان ره عرفان دئدی لبیک حسین
یرده هر صاحب وجدان دئدی لبیک حسین
قدسیانگوگده پریشان دئدی لبیک حسین
خلقته نام حسین دور وئرن اعزاز بلی
اونی تنها یارادوب حسنیده ذات ازلی
عشقه بیر رتبه وئروب قانیله زهرا گوزلی
طوریدن موسی عمران دئدی لبیک حسین
عزت آرتوردی حسیم معرفتون عالمینه
ساتمادی شانینی دنیا زرینه درهمینه
وردی تا روح الامین بوسه یاشیل پرچمینه
شور آلوب یوسف کنعان دئدی لبیک حسین
خون شاه شهدا دینه ویروبدور برکات
تربتینده آقامون وار اثر آب حیات
دوگمه ئوزگه قاپوسین ایسته حسیندن حسنات
اولدی کیم سائل سلطان دئدی لبیک حسین
فیض جناتی کمال اهلی محرمدن آلوب
خلق اولوب نوحه سرا قاره علملر اوجالوب
بو جلال و جبروته ملک حیرتده قالوب
اولدی کیم تابع قران دئدی لبیک حسین
دست حکمت یارادوب کرب و بلا منظرهسین
انبیا شاه شهیدانون ئوپر مقبره سین
ساتمارام باغ بهشته من حسینون قره سین
حق حسینونکیدی وجدان دئدی لبیک حسین
مظهر بی مثل خالق سبحاندا بودی
آبروی و شرف ملت ایراندا بودی
بی دوا دردون اگر وار اونا درماندا بودی
دل اسیر اولدی اون جان دئدی لبیک حسین
شاه عشقون یولی ؛ معنا یولی وحدت یولیدی
او گئدن یول بشریتده شرافت یولیدی
عاشقه ؛ زینبینون تلی سعادت یولیدی
زلف زینبدن آخان قان دئدی لبیک حسین
دردینون یوخدی حسین گوردی حدود و عددی
کیمدی سسلندی بو مقتلده حسینون مددی
بند قنداقینی گهواره ده تز پاره لدی
شوره گلدی قوزی قربان دئدی لبیک حسین

 

لبیک یا حسین

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • ...
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

ابابیل

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • کربلا
  • عشقه کیم باغلادی پیمان دئدی لبیک حسین
  • عطر سیب
  • محرّم
  • جانم فدای امام سید علی خامنه ای
  • امام زمان
  • عماریون
  • اخلاقی
  • نهج البلاغه
  • Test course of pouch
  • امتحان دوره تهمیدیه
  • وصیت نامه سیاسی - الهی شهید سلیمانی

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس