ابابیل

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

کبوتر بام حسین

13 آبان 1393 توسط ابراهیم هادی

یکی از بچه ها رو فرستاده بود دنبالم. وقتی رفتم سنگر فرماندهی بهم گفت: دوست دارم شعر کبوترای بام حسین ( ع ) رو برام بخونی. گفتم: حاجی قصد دارم این شعر رو برای کسی نخونم آخه برای هر کی خوندم شهید شده. گفت: حالا که اینطوری شد حتما باید برام بخونی. هر چی اصرار کردم که حاجی الان دلم نیست بخونم زیر بار نرفت. شروع کردم خوندن.

دلم می خواد کبوتر بام حسین بشم من

فدای صحن حرم و نام حسین بشم من…

دلم می خواد ز خون پیکرم وضو بگیرم

مدال افتخار نوکری از او بگیرم..

همین طور که می خوندمحواسم به حاجی بود. حال و هوای دیگه ای داشت. صدای گریه ش پیچید توی سنگر.

دلم می خواد چو لاله ای نشکفته پر پر بشم

شهد شهادت بنوشم مهمان اکبر بشم…

وقتی گلوله ی توپ خورد کنارش مهمون علی اکبر امام حسین ( ع ) شد. همونطوری که می خواست. اونقدر پاره پاره که همه بدنش رو جمع کردند توی یه کیسه کوچیک..

 

یا حسین ( ع ) التماس دعا

 

و من گنهکار:

خوشـا به حـال کسی که از درت جـواب گرفت

بـدا بـه حـال مـنی کـه از درت جـواب شـد..

 

منبع : خادم الشهدا

 نظر دهید »

زمزمه شهادت

13 آبان 1393 توسط ابراهیم هادی

پست نگهبانیش افتاده بود نیمه شب. سر پست نشسته بود رو به قبله و اطرافش رو می پائید. داشت با خودش زمزمه می کرد. نفر بعدی که رفت پست تحویل بگیره دید مهدی با صورت افتاده روی زمین. خیال کرد رفته سجده هر چی صداش زد، صدایی نشنید. اومد بلندش کنه، دید تیر خورده توی پیشونیش و شهید شده. فکر شهادتش اذیتمون می کرد، هم تنها شهید شده بود هم ما نفهمیده بودیم. خیلی خودمون خوردیم. تا اینکه یه شب اومده بود به خواب یکی از بچه ها و گفته بود: نگران نباشید، همین که تیر خورد به پیشونیم، به زمین نرسیده افتادم تــوی آغـــوش آقـــا امـــام حســــــــــــین ( ع ) …

رو بـه قـبله نشستـه بـود

داشـت زمـزمـه مـی کرد

تیر خورده بود توی پیشونیش

شـــهید شــده بــود

نگران نباشد به زمین نرسیده

افتادم توی آغـوش آقـــا

امـام حســـــین ( ع )..

یا حسین (ع ) التماس دعا


گنهکار:

کـم کنید از سـر مـن شـر خـودم را…

گر بنا نیست ببخشید، نبخشید فقط

دست ما را به مــحـرم برسانید فقط

ای تشنه لب… حسین…

 1 نظر

( یا حسین شهید )

13 آبان 1393 توسط ابراهیم هادی

در روز تبادل پیکر شهدا،یکی از شهدایی که عراقی‌ها کشف کرده بودند،

هویتش معلوم نبود.سردار باقرزاده پرسید: از کجا می‌گویید

این شهید ایرانی است؟ پاسخ عراقی‌ها جگرمان را حال آورد…

ژنرال بعثی گفت: همراه این شهید پارچه قرمزرنگی بود که روی آن

نوشته شده (یا حسین شهید)

از این پارچه مشخص شد که ایرانی است..

به یاد آنهایی که جز استخوان هایشان چیزی ازجسمشان نمانده

اما عظمت و شکوه غیرت و روحشان عالم را فراگرفته

خیلی ها را صــــدا میزنند امـّـــا تنها عده ای میشنوند

یاحسین ( ع ) التماس دعا

 

یا حسین جان:


عمری گذشت اما به درد تو نخوردم

شرمنده ام آقا به درد تو نخوردم…

من دور بودم تو مرا نزدیک کردی

آقا، راه مرا از کربلا نزدیک کردی…

( هر شب اسیرم میکنی پای بساطت / داری تو پیرم میکنی پای بساطت )

 

 نظر دهید »

حضرت باران

13 آبان 1393 توسط ابراهیم هادی

داری از قصد می زنی یکریز
با سر انگشت خود به شیشۀ من!
قطره قطره نمک بپاش امشب
روی زخم دل همیشه ی من

تو که در کوچه راه افتادی
همه جا غیر کربلا بودی!
با توام! آیيي حضرت باران!
ظهر روز دهم کجا بودی؟!

روز آخر که جنگ راه افتاد
سایه ی تشنگی به ماه افتاد
هر طرف یک سراب پیدا شد
چشمهامان به اشتباه افتاد

مِهر زهرا مگر نبودی تو؟!
تو که با مادر آشنا بودی!
با توام! آیيي حضرت باران!
ظهر روز دهم کجا بودی؟!
———————
مادری در کنار گهواره
لب گشود و نگفت هیچ از شیر
تو نباریدی و به جات آن روز
از کمان ها گرفت «بارشِ تیر»!

تو که حال رباب را دیدی
تو به درد دلش دوا بودی
با توام! آیيي حضرت باران!
ظهر روز دهم کجا بودی؟!
———————
وقتی آنروز رفت سمت فرات
در دلش غصه های دنیا بود
تو اگر در میان مان بودی
شاید الآن عمویم اینجا بود

رحمت و عشق از تو می بارید
قبل تر ها چه باوفا بودی
با توام! آیيي حضرت باران!
ظهر روز دهم کجا بودی؟!

(حسين زحمتكش)

 


 نظر دهید »

شمشیرها برای ترساندن هستند.

09 آبان 1393 توسط ابراهیم هادی

بسم الله الرحمن الرحیم

وقتي كه در كوفه اعلام كردند كه همه بايد به جنگ حسين‏ ع بروند شخصي به كوفه آمده بود تا قرضش را بگيرد و برگردد.

به او گفتند: چه كار داري، گفت: آمده‏ام طلبم را بگيرم،

ديدند كه اگر او را بكشند، هيچ دردسري به‌وجود نمي‏ آيد. چون كوفه مثل بيشتر شهرهاي آن زمان، قبيله‏ اي بود هر كس را مي‏ كشتند با قبيله او درگير مي‏ شدند و اين شخص نه قبيله‏ اي داشت و نه پشتيباني، لذا او را كشتند و جسدش را به ديوار شهر كوفه آويزان كردند و گفتند؛ هركس به جنگ با حسين ع نرود چنين سرنوشتي دارد.

دقت كنيد اين‌ها يك نفر را كشتند ولي همه ترسيدند. يعني اسلحه‏ ها بيش از آن كه بكشد، ترس را به دل كوفيان مي‏اندازد و در حكمت حسيني اين مسئله خوب روشن شده است كه قدرت و آبروي اسلحه‏ ها تا حدّ ترساندن است، ولي وقتي بريدند معلوم مي‏شود قدرتي ندارند.

…يزيد نفهميد كه پدرش - معاويه- چگونه اين همه مدت حكومت كرد، معاويه با برق اسلحه‏ ها حكومت كرد، ولي يزيد اسلحه‏ ها را به كار انداخت و كار خود را خراب كرد و يا بگو حسين ع شرايط را مساعد ديد و يزيد را از تعادل خارج كرد و لذا او را مجبور كرد تا اسلحه‏ هايش را به كار اندازد.

كربلا و بي‏رمقي اسلحه‌ها
در نهضت حسيني، ديگر اسلحه ‏هاي دشمن، قدرت حكومت ندارند، چون دشمنِ حسين ع نمي‏تواند آن‌ها را از دور نشان دهد و رعب ايجاد كند، بلكه اين تن اصحاب كربلاست كه خود را به اسلحه ‏ها مي‏زنند تا روشن شود آن وقت كه انسان خود را به خدا باخته باشد، چقدر اسلحه ‏ها بي رمقند!

آري وقتي انسان از بي معنايي خود نگران شد، ديگر برق اسلحه ‏هاي از دور به نمايش در آمده، نمي‏توانند او را در ساية بي معناي ترس، پوچ و بي معنا كنند، بلكه فرياد بر مي‏آورد «فَياسُيُوفُ خُذيني» اي شمشيرها مرا بگيريد.

برگرفته از کتاب کربلا مبارزه با پوچی ها(استاد طاهرزاده)

دانلود فایل پی دی اف کتاب کربلا مبارزه با پوچی ها
http://s5.picofile.com/file/8148755318/Karbala_1_2.pdf.html
دانلود این کتاب ها هیچ اشکالی نداره .نویسنده و ناشر کاملا راضی هستند

شمشیرها برای ترساندن هستند


منبع این پست: پاتوق بچه شیعه ها


 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • ...
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

ابابیل

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • کربلا
  • عشقه کیم باغلادی پیمان دئدی لبیک حسین
  • عطر سیب
  • محرّم
  • جانم فدای امام سید علی خامنه ای
  • امام زمان
  • عماریون
  • اخلاقی
  • نهج البلاغه
  • Test course of pouch
  • امتحان دوره تهمیدیه
  • وصیت نامه سیاسی - الهی شهید سلیمانی

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس